اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِْخلاصِ فِى
السِّرِّ وَ الْعَلانیَةِ
وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ
مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى
و اَن یَکونَ صَمْتى فِکْرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
اخلاص در
نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده،
بخشش به کسى که مرا
محروم کرده،
رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده،
و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم براى عبرت باشد.
کنزالفوائد،ج2،ص11
مَنِ اقْتَصَدَ اَغْناهُ اللّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ اَفْقَرَهُ اللّهُ وَ
مَنْ تَواضَعَ رَفَعَهُ اللّهُ وَ مَنْ تَجَبَّرَ قَصَمَهُ
اللّهُ؛
هر کس میانه روى کند، خداوند بى نیازش سازد
و هر کس ریخت و پاش نماید، خداوند نادارش کند،
هر کس فروتنى پیشه کند،خداوند بلندش نماید و
هر کس بزرگى کند، خداوند خُردش نماید.
نهج الفصاحه ص 755 ،ح 2939
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماما فَلیَبْدَأ بِتَعْلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلیمِ غَیْرِهِ و َلْیَکُنْ تَاْدیبُهُ
بِسیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدیبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ
مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ
و مُؤَدِّبِهِمْ؛
کسى که خود را پیشواى مردم قرار داده، باید پیش از آموزش دیگران،
خود را آموزش دهد و پیش از آنکه دیگران را با زبان، ادب
بیاموزد،
باکردارش ادب آموزد و البته آموزش دهنده و ادبآموز خود
بیش از آموزگار و ادبآموز مردم، شایسته تجلیل است.
مثیرالاحزان،ص50
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ
الرَّحیمِ فَقالَ الصَّبىُّ
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ کَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَیهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
وقتى معلم به کودک بگوید: بگو بسم اللّه الرحمن الرحیم و کودک آن را تکرار کند
خداوند براى کودک و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص257